راه رفتن
یه خبر من یواش یواش دالم راه می افتم . امروز تونستم سه قدم راه بلم .خونه باباییم بودیم .من یه ذره بلاشون راه لفتم .انقد همشون ذوق کلدن . بلام دش می زدن . منم تحویلشون نمیگلفتم . تازشم یاد گلفتم میگه یک دو. اینو مامانیم یادم داده . صبحا که مامانم میله سره کار با مامانیم وزش میتنم. مامانیم میگه یک دو منم یاد گلفتم . ...
نویسنده :
مامان
12:59